در طول زندگي حرفه اي خود تا كنون هنوز هم وقتي مورد سئوال والدين مضطرب كودكان بيماري كه در شرايط مخاطره انگيز قرار ميگيرم:خانم دكتر يعني چي ميشه؟بچه جون سالم به در ميبره؟شما مثل اين ديدين؟زنده موندن؟و......جواب من فقط هميشه اينه كه هميشه اميد هست،گرچه كودك شما خيلي شرايط بدي داره و خطر مرگ تهديدش ميكنه اما هيچ چيز قطعي نيست فقط خدا ميدونه چي پيش مياد من و شما به عنوان پزشك و والدين فقط بايد دعا كنيم ،از خداوند مهربان طلب خير كنيم و وظايفمون رو انجام بديم .در طول اين سالها از وقتي كار طبابت رو شروع كردم تجربه هاي متعددي از درمان بيماراني كه كسي اميدي به درمانشون نداشت ديدم من اسم اين تجربه ها رو معجزه ميگذارم،يكي از اولين اين خاطره ها برميگرده به سال دوم رزيدنتي رشته اطفال در بيمارستان طالقاني دانشگاه شهيد بهشتي در اوين تهران:
عليمحمد يك كودك پنج ساله بسيار شيرين زبان افغاني بود از شهر مشهد بدنبال نوعي از ورم حاد كليه وخيم كه خيلي سريع منجر به نارسايي كليه ميشودبا پدرش به تهران اعزام شده بود.مادرش در مشهد به علت سل ريه در بيمارستان بستري بود و بد حال،پدرش،پدر مهربونش سمبلي بود از يك پدر عاشق و فداكار كه لحظه اي عليمحمد رو تنها نميگذاشت.حتما ميدونين كه در بخش هاي كودكان معمولا مادرا كنار بيمارشون ميمونن اما پدر عليمحمد حاضر به يك لحظه تركش هم نبود و پرستاراي بخش يك جاي كوچك در اتاق رختكن خودشون در اختيارش گذاشته بودن كه شب ها شولاش رو دورش ميكشيد و همونجا ميخوابيد.حال بچه روز به روز بدتر ميشد،نارسايي كليه پيشرفته شد هموني كه ما بهش مراحل انتهايي نارسايي كليه ميگيم براي او شانت گذاشتن و قرار بود دياليز بشه،يك شب كه من كشيك بودم نيمه هاي شب پدرش اشكريزان و فرياد زنان تو بخش دويد كه:عليمحمد خوب ميشه من امام رضا رو تو خواب ديدم شفا گرفته،از اون شب عجيب به بعد بدون هيچ علت قابل توجيهي عليمحمد هر روز بهتر از روز قبل شد تست هاي كليه هر روز بيشتر و بيشتر به نرمال نزديك ميشدن نهايتا همه كاملا نرمال شدن و بچه خوب خوب بود بدون هيچكدام از نشانه هاي قبلش.ما كه باور نميكرديم موقع مرخص كردنش از پدرش خواستيم كه شش ماه بعد دوباره او را براي بررسي بياره و مگه ميشد كه اين پدر وظيفه شناس لحظه اي در اين اقدام تعلل كنه.وقتي اومد همه چيز عالي بود مثل وقتي ميرفت با اينحال ما براي قانع شدن نياز به نمونه جديد كليه بوديم كه با نمنه گيري اول بيماري مقايسه كنيم و حتما خودتون حدس ميزنين كه اين نمونه درست بر خلاف اولي،نشاندهنده يك بافت كليه كاملا سالم بود.راستي مادرش هم خوب شده و از بيمارستان مرخص شده بود،اينها همه نتيجه عشق و اميد و ايمان به خوبي ها و خالق خوبي هاست خاطره هاي عجيب زياد دارم براتون اين اوليش بود تا خاطره هاي بعد بدرود
دكتر آويد ميرشكرايي ٢٣شهريور٩٤
نام
ایمیل
وب سایت
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز